کانادا به عنوان یکی از بهترین کشورها برای مهاجرت شناخته میشود. سالانه افراد زیادی با هدف تحصیل، کار و زندگی کشور خود را ترک و به کانادا مهاجرت میکنند. دولت کانادا قوانینی را برای مهاجران وضع کرده که موضوع این اصلی مقاله است.
قوانین در کانادا اهمیت خاصی دارد چرا که نتیجه رعایت آن، داشتن یک جامعه امن و صلح آمیز میشود. در همین راستا سیستم حقوقی کانادا برای حقوق فردی اهمیت زیادی قائل است. یک اصل اساسی این است که قانون برای همه اعمال میشود. این شامل پلیس، دولت و مقامات دولتی میشود که باید وظایف عمومی خود را طبق قانون انجام دهند. قوانین کانادا حقوق و آزادیهای اولیه فردی مانند آزادی و برابری را به رسمیت میشناسد و از آنها محافظت میکند. سیستم حقوقی مبتنی بر سنت کانادا،به جامعه کانادا چارچوب ارزشمندی میدهد.
سیستم کلی قوانین کانادا، کثرت گرا بوده که اصول و مبانی آن در نظام حقوق عمومی انگلستان نشات میگیرد. قانون اساسی کانادا حاکمیت را بر پایه پارلمان و اختیارات تقسیم شده میان دولتهای فدرال و استانی میداند. در سال ۱۹۸۲ میلادی کانادا استقلال کامل خود را از بریتانیا اعلام نمود و به اصلاح قانون اساسی پرداخت و منشور حقوق و آزادیها را اضافه کرد.
سلسله مراتب داوری قوانین در کانادا
در کانادا تفسیر قوانین و اجرای قوانین پارلمانی در صورت تعارض با قانون اساسی زیر نظر قوه قضائیه انجام میشود. دیوان عالی کانادا که اعضای آن با توصیه نخست وزیر و وزیردادگستری معرفی میشوند، سومین قدرت داوری را دارا میباشد. تمامی قضات در سطوح بالا پس از مشورت با نهادهای قانونی غیردولتی منصوب میگردند. کابینه فدرال همچنین قضات را به دادگاههای عالی در حوزه قضایی استانی و قلمرویی منصوب میکند.
قوانین کانادا
قانون عرف (Common law) در تمامی ایالات به جز استان کبک (که قانون مدنی بر آن مسلط است) مشترک میباشد. قوانین جنائی (Criminal law) نیز جزو مسئولیت فدرال بوده و در سراسر کانادا یکسان میباشد. قانون دیگر با نام قانون بومی (Aboriginal law) نیز در کانادا وجود دارد که براساس قانون اساسی حقوق شناخته شده را برای افراد بومی این کشور تعیین مینماید که عمدتا در ارتباط با سنت ها، آداب و رسوم مردم بومی اشاره دارد.
حقوق را میتوان به حقوق عمومی و خصوصی تقسیم کرد.
حقوق عمومی به موضوعاتی میپردازد که بر کل جامعه تأثیر میگذارد. شامل قوانین جزایی، قانون اساسی و اداری است. قوانین عمومی قوانینی را برای روابط بین فرد و جامعه و نقش سطوح مختلف حکومت تعیین میکند. به عنوان مثال، اگر کسی قوانین جزایی را زیر پا بگذارد، این یک اشتباه علیه کل جامعه محسوب میشود. قانون خصوصی یا مدنی به روابط بین افراد میپردازد. قوانین مدنی قوانینی را برای قراردادها، مالکیت اموال، حقوق و تعهدات اعضای خانواده، خسارات وارده به شخص یا اموال او توسط دیگران و غیره تعیین میکند.
قوانین کانادا و مهاجرین!
در ادامه این مقاله مشاوران آرتا جابز قصد دارند تا قوانین کانادا برای مهاجرین را زیر ذره بین برده و آنان را به شما معرفی کنند. به طور کلی قوانین مهاجرتی کانادا عبارتند از :
- Immigration and refugee protection act
- Immigration and refugee
- The citizenship act
- The constitution act
- Canadian charter of rights and freedoms
- Common low
- Citizenship and immigration Canada
- Provincial nominee program یا PNP
- IRB Divisions rules
- قانون چندفرهنگی کانادا یا Canadian Multiculturalism Act
- قانون دادگاه فدرال برای رسیدگی به خطاهای اداره مهاجرت و تصمیمات دادگاههای مهاجرتی Federal court act و سایر قوانین
- موافقتنامه هایی که دولت کانادا در سطح بین المللی یا با بعضی از کشورها به امضا رسانده است.
- پیمانهای سازمان ملل در امور پناهندگان Nafta که از مهمترین قوانین مهاجرتی کانادا است.
- قانون اساسی (حقوق آزادی و شهروندی کانادا) مهمترین قانون کانادا
Immigration and refugee protection act یا قانون مهاجرت و پناهندگی
بهطور کلی این قانون در حوزه قوانین مربوط به پذیرش اتباع خارجی در کانادا و موارد مرتبط به آنها مانند حقوق و مسولیتهای آنها و شرایط اخراج آنان از کشور میباشد. براساس این قوانین آئین نامههای مختلفی ایجاد و اجرا میشوند. تغییرات در قوانین مهاجرتی کانادا عموما مربوط به تغییر در آئین نامهها میباشد نه اصل قانون. قانون اصلی و اولیه این مجموعه قوانین، قانون مهاجرت و حمایت از پناهندگان (Immigration and refugee protection act) میباشد.
اساسی ترین اصل قانون مهاجرت این است که افراد غیر شهروند حق ورود یا ماندن در کانادا را ندارند. با این حال، قانون مهاجرت و حفاظت از پناهندگان کانادا ( IRPA ) ایجاب میکند که این قانون به گونه ای مطابق با منشور تفسیر و اعمال شود . همچنین باید با اسناد بینالمللی حقوق بشر که کانادا امضاکننده آن است، از جمله کنوانسیون حقوق کودک ( CRC ) مطابقت داشته باشد.
صلاحیت قضایی
مهاجرت طبق قانون اساسی کانادا به عنوان یک قدرت همزمان شناخته شده است که به این معنی است که صلاحیت قضایی بین دولت فدرال و استانها مشترک است. با این حال، دولت فدرال صلاحیت انحصاری پذیرش و اخذ تابعیت اتباع خارجی را دارد که به آن امکان میدهد تعداد مهاجران پذیرفته شده در کانادا و معیارهای انتخاب را همانطور که در IRPA و مقررات آن تعیین شده است، تعیین کند، هرچند که با استانها همکاری خواهد کرد. برای تعیین اهداف و سیاستهای مهاجرت.
استانها همچنین از اختیارات کلیدی در زمینه سیاست مهاجرت در ارائه خدمات اجتماعی و آموزش، مطابق با تقسیم اختیارات بر اساس قانون اساسی، استفاده میکنند. به این ترتیب، استانها نقش مهمی در خدمات اسکان مهاجرت، مانند مسکن، آموزش شغلی و آموزش زبان ایفا میکنند. دولت فدرال نیز از طریق برنامهها و خدماتی که توسط اداره شهروندی و مهاجرت کانادا تامین میشود، در این زمینه مشارکت میکند.
The citizenship act یا حقوق شهروندی کانادا
قانون شهروندی کانادا به منظور نحوه اعطا تابعیت به افراد و یا صلب تابعیت آنان در سال ۱۹۴۷ میلادی به تصویب رسیده است. بر پایه این قانون افرادی که در کشور کانادا متولد میشوند، حتی با وجود غیر کانادایی بودن والدینشان، شهروند کانادا خواهند بود.
قانون شهروندی کانادا معیارهایی را برای اخذ شهروندی تعیین کرده و شرایطی را که تحت آن ممکن است شهروندی از بین رفته یا لغو شود، مشخص شده است. تابعیت کانادایی به طور خودکار به کاناداییهای طبیعی اعطا میشد، که شامل کسانی میشد که در خارج از کانادا متولد میشدند، اگر پدرشان در کانادا به دنیا آمده بود یا تابعیت بریتانیایی با اقامتگاه کانادایی بود. وضعیت مادر تنها در صورتی در نظر گرفته میشود که فرزند خارج از ازدواج به دنیا آمده باشد. افرادی که کانادایی زاده طبیعی نبودند، اما قبل از تصویب این قانون تابعیت بریتانیایی با اقامتگاه کانادایی یا تابعیت تابعیت شده بودند نیز تابعیت دریافت خواهند کرد.
مهاجران میتوانند پس از پنج سال اقامت در کانادا برای شهروندی درخواست دهند، مشروط بر اینکه دارای شخصیت خوب و دانش کافی به زبان فرانسه یا انگلیسی باشند. اگر مهاجری به مدت ۲۰ سال یا بیشتر به طور مداوم در کانادا اقامت داشته باشد، شرایط زبان را میتوان نادیده گرفت. مهاجرانی که در جنگهای جهانی اول یا دوم خدمت کرده بودند تنها پس از یک سال واجد شرایط دریافت شهروندی بودند. قانون جدید همچنین به زنان متاهل اختیارات بیشتری را در مورد وضعیت ملیت خود اعطا کرد. آنها دیگر پس از ازدواج با یک شهروند غیر کانادایی تابعیت خود را از دست نمی دهند، و همچنین در صورتی که شوهرشان شهروندی کانادایی نداشته باشد، وضعیت خود را از دست نمی دهند، مگر اینکه در نتیجه ازدواج خود تابعیت دریافت کرده باشند.
اگر فردی تابعیت کشور دیگری را به دست آورد، در زمان جنگ در نیروهای مسلح کشور دشمن خدمت کرد یا اینکه تابعیت کانادایی خود را ترک کند، ممکن است شهروندی از بین برود. فرماندار شورا (به عنوان مثال کابینه فدرال) همچنین این حق را برای خود محفوظ میدارد که در صورت عدم وفاداری به ولیعهد بریتانیا، که در طول جنگ با کشوری دشمن درگیر بوده و بیش از بیش از خارج از کانادا اقامت داشته باشند، تابعیت را از هر کسی غیر از کاناداییهای طبیعی سلب کند. شش سال یا دارای گواهی تقلبی از تابعیت.
The constitution act یا قانون اساسی کانادا
این قانون اساسی کاناداست که در سال ۱۸۶۷ میلادی به تصویب رسیده و در آن حوزه اختیارات دولت فدرال و دولتهای استانی در خصوص امور مهاجرت و تابعیت تعریف شده است. مطابق با قانون اساسی کشور کانادا، بخشی از حقوق آزادی و شهروندی کانادا به شرح زیر خواهد بود.
در این قانون همه افراد دارای حقوقی هستند که در ادامه به آنها اشاره شده است.
- آزادیهای اخلاقی، دینی و اعتقادی
- نظرات و ایدههای ضخی
- آزادی در صلح و آرامش
- آزادی انجمنهای مختلف
- حق دموکراسی
- حق جابجایی/ مهاجرت
- حق قضایی
- حق برابری
- حقوق زبان رسمی کانادا و در نهایت
- حق تحصیل برای اطفال
Canadian charter of rights and freedoms یا منشور حقوق و آزادیهای کانادا
منشور کانادایی حقوق و آزادیهای کانادا که بخشی از قانون اساسی کانادا مصوب ۱۹۸۲ میلادی است. در این قانون آزادی هایی نظیر آزادی مقیمان دائم کانادا در خصوص زندگی و کار در این کشور تعریف شده است. اگر کمی دقیقتر بخواهیم بگوییم در این قانون، از حقوق دموکراتیک، حقوق برابری، حقوق ربان اصلی، حقوق قانونی و حقوق آموزشی زبان اقلیت حمایت میشود.
common law یا قانون عرف
قوانین عرف نیز با قوانین مهاجرتی کانادا، مشترکات دارند. چرا که هر دو بر اساس استدلال و رای قضات کانادایی در دادگاههای مختلف صادر میشوند. قوانین عرف به نوبه خود بسیار حائز اهمیت هستند و نیاز به توجه ویژهای دارند. زمانی که حرف از مهاجرت به کانادا میشود، رأی دادگاه فدرال supreme court و دادگاه عالی کانادا federal court of appeal دادگاه تجدید نظر فدرا federal court نقش پر رنگی دارند.
بسیاری از قوانین مهم مهاجرتی نیز نتیجه تصمیمات این دادگاهها هستند. نمونه بارزی از نقش این شرایط، تغییر اساسی قانون مهاجرت در اوایل قرن بیست و یکم است. حاصل آن دادگاههای مهاجرتی فعلی در immigration and refugee board قالب هیأت مدیره مهاجرت و پناهندگی شد.
Citizenship and immigration Canada یا قوانین مهاجرت و شهروندی کانادا
این قوانین از مهمترین قوانینی است که تمام مهاجران باید از آن آگاهی داشته باشند. در این قوانین، تصمیمات و آئین نامههای سازمان شهروندی و مهاجرت کانادا (یا اداره CIC) مطرح است. اساس این قوانین و منشا آن مطالب و قوانین موجود در بولتنها وکتابچههای عملیاتی و وبسایت سازمان شهروندی و مهاجرت کانادا یا سازمانهای ذی ربط میباشد.
قوانین Provincial nominee program یا PNP
پیش از هرچیز بهتر است با برنامه pnp آشنا شویم. بر اساس قانون اساسی کانادا، دولت فدرال و هر استان و منطقه دارای اختیارات مشترک برای مدیریت سیستم مهاجرتی کشور هستند. به این ترتیب، برنامه نامزد استانی (PNP) به استانها و مناطق کانادا اجازه میدهد تا افرادی را که مایل به مهاجرت به کانادا هستند و علاقه مند به اقامت در یک استان خاص هستند، معرفی کنند. تنها استثناء قلمرو نوناووت و کبک در شمال کانادا است . در عوض، استان کبک این اختیار را دارد که معیارهای انتخاب خود را برای مهاجرت اقتصادی ایجاد کند.
هدف اصلی PNP گسترش مزایای مهاجرت در سراسر کانادا است. قبل از راه اندازی PNP در سال ۱۹۹۸، اکثر مهاجران کانادا در انتاریو، کبک و بریتیش کلمبیا ساکن شدند. با این حال، از سال ۱۹۹۸، کانادا شاهد توزیع گستردهتری از مهاجرت در سراسر کشور بوده است، زیرا استانهای پریری (آلبرتا، ساسکاچوان، و منیتوبا) و استانهای اقیانوس اطلس (نیوبرانزویک، نوا اسکوشیا، جزیره پرنس ادوارد، و نیوفاندلند و لابرادور) از مزایای بیشتری برخوردار بودهاند. موفقیت در جذب مهاجر تا حد زیادی به لطف PNP است.
حال به چیستی قوانین PNP میپردازیم؛ قوانین PNP را میتوان بدین شکل شرح داد:
قوانین برنامه مهاجرتی نامزد استانی کاناداَ مجموعه قوانین مصوبه در سطح استانهای کانادا میباشند که شرایط و نحوه مهاجرت به استانهای خاص را مشخص میکنند. کبک مهمترین منطقه پیرو این نوع قوانین میباشد که مهاجرت به این استان برپایه مقررات خاص قابل انجام است.
قوانین ایالت کبک برای مهاجرین
کبک یکی از بهترین ایالتهای کانادا برای زندگی است و جز پنج ایالت برتر کانادا برای مهاجرت است. کبک یک جامعه فرانسه زبان است و برای مهاجرین برنامه مهاجرتی خاص خود را ارائه میکند.
این قانون، از طریق تعهد مشترک بین جامعه کبک و مهاجران، مشارکت کامل جامعه کبک، به زبان فرانسوی و برابری کامل را در زندگی اجتماعی و همچنین کمک، از طریق برقراری روابط بین فرهنگی هماهنگ، به غنیسازی فرهنگی جامعه کبک را ترویج میکند.
در نهایت، هدف این قانون این است که مهاجران بهویژه به شکوفایی کبک، حفظ و سرزندگی زبان فرانسوی، که دانش زبان مشترک آن کلید مشارکت موفق است؛ به حیات مناطق و نفوذ بینالمللی کبک کمک کنند.
۱. اهداف قوانین مهاجرت کبک
از اهداف قوانین مهاجرت کبک میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– انتخاب اتباع خارجی که مایل به اقامت موقت یا اقامت دائم در کبک هستند
-الحاق خانواده شهروندان کانادایی و مقیم دائم با بستگان نزدیک آنها که اتباع خارجی هستند،
– پذیرش پناهندگان و سایر افراد در شرایط سخت خاص
-ترویج ادغام مهاجران و اعضای خانواده همراه آنها، به ویژه از طریق یادگیری زبان فرانسه و یادگیری ارزشهای دموکراتیک و ارزشهای کبک بیان شده توسط منشور حقوق و آزادیهای بشر است.
۲ . در این قانون، «شهروند خارجی» شخصی است که نه شهروند کانادا است و نه مقیم دائم به معنای قانون حفاظت از مهاجرت و پناهندگان
۳. برای توسعه یک برنامه مهاجرتی چند ساله، وزیر با در نظر گرفتن عناصری مانند سیاست مهاجرتی کبک، تقاضای مهاجرت، نیازهای کبک، از جمله نیازهای مناطق آن، و ظرفیت کبک برای پذیرش و ادغام مهاجران، دستورالعملهای چند ساله را . به دولت برای تصویب ارائه میکند.
۴. دستورالعملهای چند ساله به مواردی مانند ترکیب مهاجرت و تعداد پیش بینی شده افرادی که باید پذیرش شوند، میپردازد. آنها قرار است در مجلس شورای ملی برای رایزنی عمومی که توسط کمیته دارای صلاحیت پارلمانی برگزار شود، مطرح شوند.
۵. با در نظر گرفتن برنامه چند ساله، وزیر یک برنامه سالانه مهاجرت را ایجاد میکند که هدف آن مشخص کردن سطوح مهاجرت پیش بینی شده است. این طرح تعداد پیش بینی شده یا تخمینی اتباع خارجی را که کبک انتظار دارد دریافت کند و تعداد تصمیمات انتخابی در مورد مهاجرانی که مایل به اقامت دائم در کبک هستند را نشان میدهد. این اعداد ممکن است بر اساس کلاس، برنامه مهاجرت یا جزء برنامه تقسیم شوند.
این طرح حداکثر تا اول آبان هر سال یا در صورت عدم تشکیل مجلس حداکثر ظرف ۱۵ روز پس از از سرگیری به مجلس شورای ملی ارائه میشود.
۶. طبقات اتباع خارجی که مایل به اقامت موقت در کبک هستند عبارتند از
– طبقه کارگر خارجی موقت؛
– کلاس دانشجویان بین المللی؛ و
– شخصی که برای کلاس درمانی اقامت موقت دارد.
۷. طبقات اتباع خارجی که مایل به اقامت دائم در کبک هستند عبارتند از:
– طبقه اقتصادی؛
-طبقه خانواده؛ و
-طبقه بشردوستانه.
۸. دولت میتواند طبق آیین نامه ای علاوه بر طبقات مندرج در بندهای ۶ و ۷، طبقات دیگری را تعیین کند.
۹. برای هر طبقه، دولت میتواند براساس مقررات، برنامههای مهاجرت و برای هر برنامه، شرایط انتخاب و هر معیار انتخابی را که برای اتباع خارجی اعمال میشود، تعیین کند.
۱۰ . برای اقامت یا اقامت در کبک، اتباع خارجی متعلق به یکی از طبقات ذکر شده در بخشهای ۶ و ۷ باید طبق برنامه مهاجرتی درخواستی را به وزیر ارائه دهند، مگر اینکه تحت پوشش معافیت مقرر در مقررات دولتی قرار گیرند.
نکته قابل توجه این است که درخواست تحت برنامه کلاس خانواده باید توسط اسپانسر ثبت شود.
۱۱. دولت میتواند طبق مقررات، شرایطی را تعیین کند که کارفرمایی که میخواهد یک تبعه خارجی را که میخواهد به طور موقت در کبک بماند، استخدام کند. به ویژه ممکن است مواردی را که کارفرما باید قبل از استخدام چنین تبعه خارجی و شرایطی که کارفرما برای دریافت چنین ارزیابی باید داشته باشد، ارزیابی مثبتی از وزیر در مورد تأثیر پیشنهاد کار بر بازار کار کبک دریافت کند.
به همین ترتیب، دولت ممکن است با در نظر گرفتن واقعیت اقتصادی کارفرمایان کبک، شرایطی را که یک کارفرما پس از استخدام چنین تبعه خارجی باید رعایت کند، تعیین کند.
۱۵. با رعایت ماده ۳۱، شرایط مربوط به شخصی که یا شراکتی که در مدیریت سرمایه گذاری یا واریز مبلغی پول توسط شخصی که درخواستی را در طبقه اقتصادی ارائه میدهد شرکت میکند، توسط مقررات دولتی تعیین میشود.
دولت همچنین شرایط مربوط به سرمایه گذاری، سپرده گذاری، مدیریت و واگذاری مبالغ سرمایه گذاری یا سپرده شده، از جمله بازپرداخت و مصادره آنها را با مقررات تعیین میکند.
IRB Divisions rules یا قوانین حاکم بر دادگاههای مهاجرتی
هر مجموعهای از قوانین تقسیمی، شیوهها و رویههای لازم را برای آن تقسیم بندی ایجاد میکند. قواعد هر بخش الزام آور است، اگرچه برخی از قوانین به صراحت اختیار را قائل هستند.
قوانین جهت تصمیم گیرندگان را فراهم میکند و در خدمت هدایت کاربران دادگاهها در ارائه پرونده هایشان به IRB است.
IRPA مقرر میدارد که رئیس و سایر اعضای هیئت مدیره باید سوگند یاد کنند یا تصدیق رسمی سمت خود را که در آیین نامه هیئت مدیره تعیین شده است، ارائه دهند.
قانون چندفرهنگی کانادا یا Canadian Multiculturalism Act
این قانون در سال ۱۹۸۸ به تصویب رسیده است. در این قانون یک چارچوب برای اجرای سیاستها و تمرکز بر گسترش فرهنگ چند ملیتی در کانادا در نظر گرفته شده است. طبق این قانون، میراث فرهنگی همه کاناداییها حمایت شده، از تبعیض کاسته شده و برنامهها و نوآوریهای multiculturism مورد تشویق قرار میگیرند.
هدف چندفرهنگی حفظ آزادی فرهنگی افراد و به رسمیت شناختن کمکهای فرهنگی گروههای قومی مختلف به جامعه کانادا بود. دولت متعهد شد از چندفرهنگی با کمک به گروههای فرهنگی در توسعه آنها، کمک به افراد در غلبه بر موانع تبعیض آمیز، تشویق تبادل بین فرهنگی و کمک به مهاجران در یادگیری فرانسه یا انگلیسی حمایت کند.
در بیانیه ای به مجلس عوام در ۸ اکتبر ۱۹۷۱، نخست وزیر پیر ترودو چندفرهنگی را به عنوان یک سیاست رسمی دولت اعلام کرد. هدف چندفرهنگی حفظ آزادی فرهنگی همه افراد و به رسمیت شناختن کمکهای فرهنگی گروههای قومی مختلف به جامعه کانادا بود.
سیاست چندفرهنگی بر اساس توصیههای کمیسیون سلطنتی دو زبانگی و دو فرهنگگرایی اجرا شد. این کمیسیون در سال ۱۹۶۳ منصوب شد تا وضعیت موجود دوزبانگی و دوفرهنگ گرایی در کانادا را بررسی کند و در راستای توسعه مشارکت برابر بین عناصر بریتانیایی و فرانسوی در داخل کشور کار کند. به کمیسیونها دستور داده شد که مشارکتهای فرهنگی سایر گروههای قومی را در نظر بگیرند، اما بسیاری از گروههای فرهنگی در سرتاسر کانادا ابراز نگرانی کردند که بخش آخر این دستور نادیده گرفته میشود. این کمیسیون در چهارمین و آخرین گزارش خود به این نگرانیها پرداخت و توصیه کرد که گروههای اقلیت در حفظ فرهنگهایشان بیشتر به رسمیت شناخته شوند و حمایت شوند.
جزئیات قانون چند فرهنگی
دولت متعهد به حمایت از چندفرهنگی به چهار روش خاص است: کمک به گروههای فرهنگی در توسعه و رشد آنها. کمک به اعضای گروههای فرهنگی برای غلبه بر موانع مشارکت کامل در جامعه؛ ترویج مبادلات خلاقانه بین گروههای فرهنگی؛ و کمک به مهاجران در یادگیری زبان فرانسه یا انگلیسی. علیرغم تایید رسمی چندفرهنگی، دولت از چندزبانگی حمایت نکرد. قانون زبانهای رسمی در سال ۱۹۶۹ انگلیسی و فرانسوی را به عنوان دو زبان رسمی کانادا تعریف کرد و سیاست چندفرهنگی باید در این چارچوب دو زبانه دنبال شود.
چندفرهنگی عمدتاً بهجای تغییر اساسی در سیاستهای دولت، به رسمیت شناختن نمادین تنوع فرهنگی بود. دولت منابع کمی را به سمت اجرای طرحهای چندفرهنگی هدایت کرد و برای سالها به عنوان یک سیاست حاشیهای باقی ماند. آرمانهای چندفرهنگی در ابتدا به خوبی مورد استقبال قرار گرفت، اگرچه برخی از این سیاست به دلیل کمبود محتوا و تأکید بر جنبههای فولکلوریک تنوع قومی بدون پرداختن به نگرانیهای فوری گروههای اقلیت انتقاد کردند. استان کبک به طور خاص با چندفرهنگ گرایی مخالف بود و ادعا میکرد که ترویج برابری فرهنگی از اهمیت کمکهای فرانسوی و انگلیسی به کنفدراسیون کانادا میکاهد.
جزئیات قانون چند فرهنگی
پذیرش چند فرهنگ گرایی تا حدی ناشی از نگرانیهای سیاسی بود. پایگاه سنتی حمایت لیبرال در کبک با افزایش جدایی طلبی به چالش کشیده شد و حزب به دنبال گسترش جذابیت خود بود. ترودو امیدوار بود که سیاست چندفرهنگی به لیبرالها در جلب آرای جوامع قومی در انتاریو کمک کند و به راضی کردن مخالفان دوزبانگی رسمی در غرب کانادا کمک کند.